گزارش بازی: Downforce

استاندارد

در بازی Downforce شما صاحب یک (یا چند) اتوموبیل در یک مسابقه اتوموبیلرانی هستین و هدفتون بدست آوردن بیشترین درآمد در این مسابقه با مقام آوردن در مسابقه، یا شرط‌بندی روی ماشین‌هاست. در حقیقت بازی حتی کمی قبل‌تر از مسابقه شروع میشه، چون باید اول برای شرکت در مسابقه یکی از ماشینها رو بخرید (هر اتوموبیل توانایی خاص خودش رو در بازی داره) و مقدار پولی که برای خرید میدید در انتها از درآمدتون کم میشه.

مکانیزم بازی خیلی ساده است، هر بازیکن بازی رو با تعدادی کارت شروع میکنه. روی هر کارت لیستی از رنگهای مربوط به ماشینهای مختلف وجود داره، به همراه عددی که نشون میده اون ماشین چقدر حرکت میکنه. هر بازیکن در نوبتش یک کارت بازی میکنه و باید همه ماشینهای روی اون کارت رو به ترتیب به اندازه عددی که نوشته شده حرکت بده. به همین سادگی. بازی به اینصورت ادامه پیدا میکنه تا ترتیب رسیدن ماشینها به خط انتها مشخص بشه.

اولین نکته مثبت این بازی برای من سادگی و در عین حال جذاب بودن بصری و موضوعی بازیه. خیلی از بازی‌هایی که برای معرفی به بازیکنهای جدید پیشنهاد میشن یا بازیهای کارتی ساده ای هستن که جذابیت بصری زیادی ندارن، یا بازیهای استراتژی محض هستن، و یا موضوعاتی دارن که ممکنه خیلی در نگاه اول هیجان انگیز نباشن. ولی حتی چیدن این بازی روی میز حس هیجان به بازیکنها میده: یک مسابقه اتوموبیل‌رانی! با یک صفحه بزرگ و ماشینهای رنگی پلاستیکی کوچک روی پیست مسابقه! و بازی در عین حال اونقدر ساده است که این هیجان اولیه بعد از توضیح قوانین بازی هم به خاطر پیچیدگی قوانین گم نمیشه.

نکته مثبت دیگه بازی ریتم سریع بازیه. هر بازیکن در نوبتش یک کارت بازی میکنه و ماشینها رو حرکت میده و بعد نوبت بازیکن بعدیه. خیلی کم پیش میاد که نوبت یک بازیکن بخواد طول بکشه. برای یک بازی که در مورد سرعته، بدترین چیز میتونست کند بودن بازی باشه که خوشبختانه در مورد این بازی ریتم بازی با موضوعش هماهنگی داره.

چیز دیگه‌ای که در مورد بازی دوست داشتم، چند‌جنبه بودن تصمیم‌گیریهاست. در طول بازی سه بار بازیکنها باید به صورت مخفی شرط ببندن که کدوم ماشین به یکی از سه رتبه اول تا سوم میرسه. میشه هر سه بار روی یک ماشین شرط بست یا هر بار روی ماشینهای مختلفی شرط بست، میشه روی ماشین خودتون شرط ببندید یا روی ماشین دیگه ای. بعد از مرحله شرط بندی دیگه لزومن این طور نیست که هر فرد بخواد فقط ماشین خودش اول بشه و بقیه براش مهم نباشن، میشه دید که بازیکنها شروع میکنن به پشتیبانی از ماشینهای دیگه ای که مال اونها نیستن ولی منافعشون ایجاب میکنه مقام بیارن و این هیجان بیشتری به تصمیم‌گیری‌ها میده. بعلاوه تصمیم گیری در مورد زمانبندی باز کردن کارتها هم خیلی مهمه (در این مورد بعدن بیشتر توضیح میدم.)

اولین چیزی که میتونم به عنوان نکته ضعف بازی بگم، حس اولیه تصادفی بودن بازیه. خیلی پیش آمده که بعد از توضیح قوانین و در ابتدای بازی بازیکنها حس کردن که انتخابشون خیلی مهم نخواهد بود، به این خاطر که به هر حال (تقریبن) همه کارتهای موجود بازی خواهند شد و همه ماشینها به اندازه نوشته شده روی کارتها حرکت خواهند کرد و  ترتیبشون اهمیتی نداره. البته این حس کمی بعد از شروع بازی و دیدن اینکه چطور بازیکنها میتونن با زمانبندی مناسب برای بازی کردن یک کارت راه همدیگه رو مسدود کنن یا از قابلیت خاص ماشینشون به موقع استفاده کنن برطرف میشه. در نهایت این بازی یک بازی خیلی استراتژیک نیست، ولی تصمیم‌گیریها خیلی بیشتر از اون که اول به نظر میان اهمیت دارن.

نکته ضعیف بعدی اینه که در بازی ممکنه این اتفاق بیفته که بازیکنی که اول از بقیه فاصله میگیره تا آخر هم نفر اول بمونه و برنده بشه. این مشکل از یک جهت به مکانیزمهای بازی برمیگرده، و از جهت دیگه به خاطر عدم آشنایی بازیکنهای تازه با بازی پیش میاد. بازیکنهای تازه خیلی وقتها در زمان اولین شرط بندی روی ماشینی که جلو افتاده شرط میبندن و بعد هم به خاطر شرطی که بستن خودشون کمک میکنن که این ماشین برنده بشه. در صورتی که بازیکنهایی که چندبار بازی رو بازی کرده باشن میدونن که خیلی بعیده یک نفر فقط با اتکا به کارتهای خودش بتونه تا آخر بازی اول بمونه. یک راه حل که ما خودمون برای این مشکل پیدا کردیم یک تغییر کوچک در قوانین بازیه: هر بازیکن یک کارت به اصطلاح «توربو» برای ماشین خودش داره که میتونه در یک نوبت فاصله زیادی با بقیه ماشینها ایجاد کنه. ما این قانون رو گذاشتیم که بازیکنها نمیتونن قبل از اولین شرط بندی از کارت توربوی خودشون استفاده کنن. اینجوری رقابت در زمان اولین شرط بندی نزدیکتر میشه.

در نهایت، Downforce بازی‌ایه که من برای وقتهایی که بازیکنهای جدید در گروه دارید و دوست دارید اونها رو به بردگیم علاقه‌مند کنید، و یا میخواید یک بازی ساده و پرهیجان رو تو یک زمان حدود یک ساعته بازی کنید توصیه میکنم. اگه براتون مهمه که تصمیم گیریهای بازیتون خیلی عمیق و استراتژیک باشه، یا اگه به هم ریختن نقشه‌هاتون توسط بقیه بازیکنها در بازی خیلی اذیتتون میکنه این بازی رو توصیه نمیکنم. به عنوان بازیهای با حس و حال مشابه  Winner’s Circle و Camel Up رو معرفی میکنم.

گزارش بازی: Charterstone

استاندارد

بازی Charterstone یکی از بازیهای جدید سبک لِگِسیه (Legacy) که در جشنواره Essen امسال عرضه شد. بازیهای سبک لگسی این خصوصیت رو دارن که شرایط و قوانین بازی از یک بازی به بازی بعد، بسته به نتایج و اتفاقاتی که در بازی میفته، تغییر میکنن. نمونه خیلی معروف در این سبک بازی پندمیک لگسی بوده.

بازی چارتراستون، یک بازی رقابتی با مکانیزم تقسیم کاره (worker placement)  که در اون هر بازیکن مشغول ساختن یکی از دهکده های دنیای بازیه. در طول هربازی بازیکنها میتونن از امکانات دهکده خودشون و بقیه دهکده‌ها (حتی دهکده‌های بازیکنهای دیگه) استفاده کنن و به تواناییها و امکانات دهکده خودشون اضافه کنن،  و در عین حال مشغول جمع آوری امتیاز به شکلهای مختلف باشن. در پایان هر بازی، برنده اون بازی مشخص میشه و بعد برنده و بازنده‌ها هر کدوم میتونن تغیراتی در تواناییهاشون برای بازی بعد بدن. و البته امتیازات بازیکنها برای تعیین برنده اصلی که بعد از ۱۲ بازی مشخص میشه هم ثبت میشه.

اولین نکته مثبت بازی برای من جذابیت تصمیم‌گیریهای مربوط به تغییر توانایی‌های بازیکنهاست. چه در طول یک بازی و چه در بین دو بازی. تصمیم‌گیری برای اینکه میخوایم دهکده‌مون در چه زمینه‌ای متخصص بشه، یا اینکه چه روشی رو برای جمع‌آوری امتیاز انتخاب میکنیم، یا اینکه ترجیح میدیم روی برنده شدن همین بازی تمرکز کنیم یا اینکه از خیر جمع آوری امتیاز در این بازی بگذریم و در عوض امکاناتمون رو برای بازی بعدی جمع کنیم، همه اینها تصمیم‌گیری‌های خیلی جذابی هستن.

نکته مثبت دیگه بازی سادگی و سرعت بازیه. یادگیری بازی خیلی ساده است و اولین بازی رو میتونید با خوندن تعداد کمی قانون به سرعت شروع کنید. هر بازی هم حدود ۴۵ دقیقه تا یک ساعت طول میکشه، برای همین بازیها خسته کننده نمیشن و هر بازی به سرعت تموم میشه. بعد میتونین تصمیم بگیرین که میخواین یه بازی دیگه رو شروع کنین یا بقیه شو میذارین یه شب دیگه بازی میکنین.

اولین ضعف بازی برای من، جذاب نبودن بازی در بازیهای اوله. همون طور که گفتم بازی خیلی ساده است و دهکده‌ها هم در بازیهای اول تواناییهای زیادی ندارن و انتخابهای زیادی به بازیکنها نمیدن. برای همین بازیهای اول میتونه کمی حوصله‌تون رو سر ببره. ولی البته بازیها با اضافه شدن انتخابهای بیشتر به سرعت جذابتر میشن.

نکته دیگه ای که میتونم به عنوان نکته منفی بگم، کمبود عنصر داستان در بازیه. البته خیلی بازیهای سبک تقسیم‌ کار هستن که داستان چندانی ندارن، ولی بازیهای سبک لگسی تابحال این انتظار رو ایجاد کردن که یک داستان جذاب هم در طول بازیها دنبال بشه. بازی چارتراستون سعی میکنه تا حدی این مسیر رو دنبال کنه، ولی خیلی در این زمینه موفق نیست.

من تابحال ۵ بازی از ۱۲ بازی که لازمه تا برنده نهایی مشخص بشه رو بازی کردم. بازی قراره که بعد از این ۱۲ بازی هم، به عنوان یک بازی معمولی (نه لگسی) قابل بازی کردن باشه. تا اینجا، میتونم بگم که از این بازی لذت بردم و با اشتیاق منتظر بازی بعدی هستم.

(عکس از سایت boardgamegeek)